توی یک تصویرگر بیهدف است که در یک حلقه زمانی گیر افتاده و شب سال نو را بارها و بارها تکرار میکند. در حالی که راههای مختلفی را برای فرار از این چرخه امتحان میکند، با وی، یک زن جوان مرموز که در همان وضعیت گیر کرده، آشنا میشود. حال آنها همراه با هم به جستجوی لحظات کامل پنهان در طول روز میپردازند. با گذشت زمان توی و وی به هم نزدیکتر شده و در نهایت یاد میگیرند که از شگفتیهای کوچک لذت ببرند و هر روز را گرامی بدارند…