شرک غولی است که در یک جنگل سرسبز در آرامش و سکوت زندگی میکند، تا اینکه مأموران پادشاه به منطقهای نزدیک او میآیند و از مردم چیزهای عجیبشان میخواهند، پیرزنی الاغش را میدهد و ادعا میکند که الاغش قادر به حرف زدن است. ناگهان الاغ از آنجا فرار میکند و به خانه شرک میرسد و سربازان هم از آنجا فرار میکنند. پادشاه هم تمام حیوانات عجیب را به خانه او میفرستد و تا هنگامی که شرک شاهزادهخانم فیونا را برای او از قصر اژدها آزاد نکند حکم خانهاش را نمیدهد…
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.