دختری به نام سپیده است که تصمیم دارد با دوست برادرش کیومرث ازدواج کند. روزی او همراه نامزدش کیومرث و برادرش چنگیز برای خرید حلقه ازدواج به یک طلافروشی میروند. آنها با شوق مشغول انتخاب حلقه هستند که در میان بهت همه چنگیز اسلحه میکشد و صاحب طلافروشی را وادار میکند محتویات گاوصندوق و همه طلاها را داخل ساک بریزد. با مقاومت طلافروش، چنگیز به او شلیک میکند و…