سیما معلمی تحصیلکرده است که با همسر خود احمد که مردی عیاش و خوشگذران است، زندگی میکند. روزی احمد به سیما میگوید باید همسر دوست مرحومش، صبا را به روستای پدریاش و نزد خانوادهاش ببرد. علیرغم اصرار سیما برای همراهی با او در این سفر، احمد به تنهایی به سفر میرود. اما احمد و صبا در میانه راه توسط پلیس دستگیر میشوند و…