دوربین دختری مسیحی به نام ژانت پطروسی که دانشجوی عکاسی، هنگام عکس گرفتن از گل ها و گل فروشی ها در بازار به سرقت می رود، امیر جوانی که به همراه پدرش باغ گل دارند و گل هایشان را در آن بازار می فروشند دزد را تعقیب می کند و دوربین ژانت را پس می گیرد و به سراغ این دختر مسیحی می رود. با جدی شدن رابطه، امیر از ژانت تقاضای ازدواج می کند، ولی ژانت تقاضای این پسر مسلمان را نمی پذیرد و…
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.