رجبعلی از روستا به پیش پسر دایی اش سیامک رفته که چند سالی است با فریب دادن دختران به قصد ازدواج با آنها، اخاذی می کرده و از این پس مجبور است که رجبعلی را در نفش هایش شریک کند…
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.
برای ارسال دیدگاه وارد شوید ورود/عضویت
با استفاده از روش های پایین میتوانید این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.