فرزین دانشجوی انصرافی است که پدر و مادرش از هم جدا شده اند و او با مادرش زندگی میکند. مادر فرزین قصد ازدواج مجدد دارد و فرزین هم بین رفتن به خارج از کشور و انواع و اقسام پریشانی ها و اضطراب ها تنها مانده و کسی او را درک نمیکند. او به طور اتفاقی با آیدا که مدیر یک مؤسسه خیریه است آشنا میشود و…
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.